معنی بسامد امواج رادیویی
حل جدول
فرکانس
بسامد امواج
فرکانس
جنس امواج رادیویی
الکترومنیتیک
امواج مزاحم رادیویی
نویز
تقویت امواج رادیویی
رله
یکای بسامد امواج
هرتس
واحد بسامد امواج
هرتز
بسامد
فرکانس امواج
کاشف امواج رادیویی فضایی
یانسکی
واحد سنجش بسامد امواج
هرتز
لغت نامه دهخدا
امواج. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ موج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کوهه های آب. خیزابها. موجها: از میان تلاطم امواج محنت سر برآورد و گفت. (گلستان). || در علوم گوناگون بکار میرود و بحرکات موجی و ارتعاشات و تموجات و اضطربات اشیاء گوناگون اطلاق میشود مانند امواج الکتریکی، امواج رادیویی، امواج مغناطیسی و غیره. رجوع به موج شود.
بسامد
بسامد. [ب َ م َ] (مص مرخم، اِ مرکب) حرکت رفت و آمد متوالی. (واژه های نو فرهنگستان). ترجمه ٔ فرکانس. تردد.
فرهنگ معین
فارسی به عربی
رادیو
معادل ابجد
399